پسرانه
سلام پسر نازنینم،
گفتم برایت بنویسم از آنچه در دل دارم و نمی توانم بگویم…
شاید مجالی نباشد که برایت بگویم…
نمی دانم که اصلا این دلنوشته روزی چشمهای
زیبای تو را زیارت خواهد کرد یا نه…
نمیدانم آن روز ها کجایی و شبها در آغوش کدام
یار آرامش را در می یابی و صبح ها با
نسیم نفس کدام دوست بیدار می شوی…
ولی مهم این است که الان شبهایم را با گرمای آغوش
تو آغاز می کنم و صبح ها با صدای
نفس تو روز را از سر می گیرم..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی